لب تر كن از پياله ي كوثر توهم برو
 
برخيز علي اصغر خيبر تو هم برو
 
از صبح گريه كردي و دل شوره داشتي
 
ديدي رسيد نوبتت اخر توهم برو
 
شش ماه ميشود به تو من خو گرفته ام
 
باشد، عصاي پيري مادر توهم برو
 
فكر دل شكسته ي عمه نمي كني؟
 
كم بود داغ قاسم و اكبر؟ تو هم برو
 
هر شعبه ي سه شعبه براي تو نيزه ايست
 
در بزم تيرو نيزه و خنجر توهم برو
 
بعد از عموت ماندت اصلا ً صلاح نيست
 
او رفت پيش ساقي كوثر توهم برو
 
تا خيمه ها هنوز به غارت نرفته است
 
قبل از شروع معركه بهتر.... تو هم برو